نمایی از ایوان: آسمان شب نیمکره جنوبی


اگر چراغ های بیرون را خاموش کنید و از در خارج شوید چه؟ چه چیزی را می بینید، احساس می کنید، می شنوید و فکر می کنید؟

عصر است، بنابراین چشمان شما به زمان نیاز دارند تا خود را با تاریکی و آلودگی نوری وفق دهند. وقتی به بالا نگاه می کنید، مطمئنم اولین چیزی که متوجه خواهید شد ماه کامل 99 درصدی در سمت شرقی آسمان است. زیبا است. در واقع یک لحظه به شما فرصت می دهم که بی شرمانه خیره شوید. من معتقدم یکی از معدود دفعاتی است که ما اجازه داریم تماشا کنیم.

نمی دانم ماه چیست که هر بار مرا هیپنوتیزم می کند. این باید یک درخشش جادویی باشد. به نظرم آرامش بخشه وقتی روی کره ی نقره ای تمرکز می کنید چه می بینید؟ برخی می گویند که اصلاً چیزی نمی بینند. من یک خرگوش را می بینم. جالبه نه؟ چگونه همه ما می توانیم به یک چیز نگاه کنیم و با آنچه هست موافق نباشیم؟

اگر 180 درجه بچرخید و به بالا نگاه کنید، به احتمال زیاد ابتدا سه ستاره برجسته را در یک خط مستقیم خواهید دید. چیزی که می بینید کمربند جبار نامیده می شود، و اگر این باعث لبخند شما نشود، نمی دانم چه چیز دیگری خواهد بود. جبار آماده غروب می شود، Odnoceres درست پشت سر، Eridan عظیم درست در زیر، و Taurus تقریباً افق را می بوسد.

اکنون گوش های شما با صداهای شب هماهنگ شده است – صدای غرش موتورها در دوردست و آواز مختلط سیکادا و جیرجیرک. ببینید، ماهواره در آسمان در حال گشت و گذار است. کجا می رود؟ اما آیا همه ما همیشه به جایی نمی رویم؟ همیشه عجله دارد. آیا به مقصد خواهیم رسید؟

پرنده ای تنها در حال پرواز است. آیا آن را به خانه به خروس؟ آیا برای پرواز پرنده در این ساعت دیر نیست؟ پرنده شیطان؟ کجا بودی مخلوق کوچولو؟ آهان، اما آیا همه ما نوعی شوخی نداریم؟

نفس عمیقی می کشی و اجازه می دهی هوای خنک وارد شود. نسیم آرام استراحتی با طراوت از جهنم روزهای گذشته است. تا کی اینجا می نشینی؟ خوب، سکوت مسالمت آمیز جذاب است. صلح، گرانبهاترین گنجی که هر کسی می تواند هر روز داشته باشد، اینطور نیست؟

اگر چشم را از شکارچی در یک خط مستقیم به سمت راست بکشید، ستاره های دوقلو خواهید داشت که شبیه مجموعه ای از چشم ها هستند. یک دانش آموز در مقابل دیگری. این جمینی، صورت فلکی دوقلوها است. شما مستقیماً به ستاره های اصلی Castor و Pollux نگاه خواهید کرد.

خیلی ها از من پرسیده اند که در آن لحظات آرام تنهایی چه چیزی در ذهنم می گذرد. به نظر می رسد که آنها صرفاً از این که در شرکت خود باشند وحشت دارند. من از این پیشنهاد که با خودم دوست نباشم حیرت زده ام.

سیریوس، درخشان ترین ستاره در نیمکره جنوبی کجاست؟ من به روز، هفته، ماه و سال خود نگاه می کنم و نعمت هایم را می شمارم. من حضور در فضای دائمی سپاسگزاری را رهایی بخش می دانم. من برنامه ریزی میکنم این مانند یک تخت خواب است که در ذهنم سازماندهی می کنم که می خواهم آینده نزدیکم چگونه باشد. تخیلم را آزاد می کنم و می گذارم اوج بگیرد. به خودم اجازه می دهم در زیبایی خیره کننده کیهان شنا کنم و همچنین در یک میدان خالی معاشقه کنم. اینجاست، درست بالای سر شما.

اگر نتوانید برای تحقق وحشیانه ترین رویاهای خود تلاش کنید، زندگی چیست؟ اما باید لحظه ای باشد که با چشمان باز در خواب می بینید. من ایستادن در اینجا را تجربه ای فروتنانه می دانم. جهان عظیم است، من از مرکز آن دور هستم، اما خوشحال بودم که بخشی از آن بودم. چقدر این بخش مهم است، حدس می‌زنم فقط زمان مشخص خواهد کرد.

زمان. هم چیز زیبا و هم بی رحمانه. من اخیراً تاریخ امسال را به صورت پررنگ در بیلبورد دیدم. نمی‌توانستم فکر نکنم که امسال چگونه در میان زندگان هستم!؟ سال 2024 مانند تاریخ آینده در یک فیلم علمی تخیلی به نظر می رسد. واقعیه؟!

یا بیدار می شوم و هنوز سال 1997 است؟ و اینکه بعد از مدرسه یک چرت طولانی زدم، آیا همه اینها فقط یک رویا بود؟ من مطمئن هستم که من بلافاصله قبول می شدم! این سیاره هنوز قابل مشاهده نیست. اگر صبح زود از خواب بیدار شوید، باید آنها را ببینید که از شرق بلند می شوند. منظره ای برای چشم های دردناک

چه چیزی در دنیا می تواند چنین لحظاتی را شکست دهد؟

من را ببخش، من خودم را درگیر کردم و سر و صدا کردم. من در مورد چه چیزی صحبت می کنم؟ چرا چه چیزی جز آسمان عصر نیمکره جنوبی وجود دارد؟ در هفته‌های آینده، ما اینجا و آنجا چیزهایی را که می‌توانیم از نقطه نظر خود مشاهده کنیم، خواهیم دید و امیدوارم همه بتوانیم چیزی یاد بگیریم. و بله، ما قطعاً از اوج شروع خواهیم کرد و یک آسمان شبانه 101 بسیار معمولی را انجام خواهیم داد.

فعلاً اجازه دهید به شب برگردم.

به 790 مشترک دیگر بپیوندید

دیدگاهتان را بنویسید